من معمولا عصبانی نمیشم، ولی وقتی میشم از اون آدمهام که دیگه کنترلی روی خشمم ندارم !  تمام تعطیلات مشغول پرستاری از خانواده ای  تماما سرما خورده بودم. دیشب سه تا داروخانه رفتم و توی هرکدوم دست کم نیمساعت معطل تا بگن آمپولی که دکتر نوشته را ندارن:/ داروخانه آخری عصبانی ایستادم و به آقاهه گفتم یک کلمه بگید همه داروها را دارید یا نه؟ گفت آره، ولی نیمساعت تا سه ربع معطلی، گفتم مشکلی ندارم. نوبتم که شد فیش گرفتم برم صندوق پرداخت که هردوتا صندوقدار داروخانه تا کمر توی گوشی و سخت مشغول تایپ!! بالاخره با اهم اهم و آقاهه و اینا یکیشون با ناز فراوان واکنش نشون داد :/ همون اول رمز کارت را گفتم که توجهی مبذول نکردن  سه بار در نهایت رمز گفتم که درنهایت حضرت آقا اشتباه شنیدن و کارت را باعصبانیت همراه فیش روی پیشخوان کوبیدن و فرمودن خانم برو اول رمز کارتت را یاد بگیر و بعد بیا!! تا اینجا ساکت نگاهش میکردم که یکمرتبه خشم اژدهای درونم سرباز کرد و سرم رو بردم جلو و باعصبانیت گفتم سه بار رمز را درست گفتم. خوب بشنو و بعد حرف بزن و رمز را برای بار چهارم گفتم و صدالبت که اینبار بعد از خشم واکنششون متفاوت بود و خاضعانه کارت و مابقی ورقها را دادن، اما واکنش آقایون کنار دستم باحالتر بود، چنان نگاه میکردن و سپرانداخته بودن، انگار که اژدهایی درمقابلشون قرار داره

ولی جدای از شوخی  بعضی ها نجابت را نمیفهمن و به پخمگی و بی دست و پا بودن تعبیر میکنن، اینجاست که باید روی اژدهایی را نشون بدی تا بفهمن کسی اگر نجابت میکنه  دلیل بر بلد نبودن صدابلند کردن و اینا نیست، دلیلش فقط وفقط شخصیت آروم خودشه و بس


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Angela زیرساخت شبکه های کامپیوتری Michael طراحی سایت نونگار پردازش طراحی وب سایت Tiffany نمايندگي تعمير انواع يخچال و لباس شويي با ارزانترين قيمت فروش برند تولیدی نان ستاره خاموش سایت رسمی خانم فرانک قائد شرفی