رفته بودم معاینه بعد عمل، آقا دست میزد به چشم ما عین آبشار نیاگارا این اشک من میریخت، حالا اینش مشکلی نبود، امان از وقتی که مماخ بنده هم آبیاری را شروع کرد و منم چون نمیتونستم سرمو برگردونم دستمال بردارم، کورمال کورمال دستمو میکشیدم روی میزش، بلکه فرجی بشه دستمال پیدا بشه که نشد

تا سرش را بلند کرد وسیله بعدیش را برداره، منم مث قحطی زدگان آفریقایی بسمت جعبه دستمال حمله کردم، خوشبختانه وقتی من را دور از دستگاه دید که موفق شده بودم آبشارهای نیاگارا را پاک کنموگرنه فکر کنید چی میشدا

 

لیزرها بشدت دردناک هستن و هربار باید دستمال دستم باشه تا بتونم آبشارهای حاصله از درد را جمع کنم که آبروریزی نشه، چندوقت پیش ها داشت لیزر میکرد و دستمال تو دستم در حال مچاله شدن که یکمرتبه دستمال از دستم رها شد ، اومدم دسنمالم را همونطوری کورمال کورمال و با غریزه حسیم نجات بدم که یکمرتبه دیدم پاچه شلوار دکتر جای دستمال تو مشت منهاون بنده خدا خودشم هنگ کردهمون لحظه ولش کردم، گفتم حالا یک آبشار نیاگاراس، آبروریزیش کمتر از پاچه شلوار دکتره


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

☆Clash star☆ نمونه Joe تعمیر یخچال و فریز Jamie Michelle سلامت و نشاط در کنار خانواده با ((salamat 95)) کلبه ای در دل جنگل پایگاه قرآنی تفسیر رضوان